آدما خیلی احمقن

آدما خیلی احمقن

میرن بهترین و قشنگ ترین جاهای شهرها رو که پر از درخته رو پیدا میکنن

با خودشون میگن اینجا بهترین جاست برای زندگی

آب و هواش خیلی خوبه

زمیناش رو می خرن

توش خونه می سازن

درختاش رو قطع می کنن و بازم توش خونه می سازن

اون جا براشون با کلاس به نظر میرسه و زمیناش گرونتر می شه

توش بازم خونه می سازن

اینقدر خونه می سازن که دیگه درختی باقی نمی مونه

قیمت زمینا بازم بالا تر میره

هر سال گرونتر میشه

همه آرزوشونه که توی اون جاهای با کلاس خونه داشته باشن

!زندگی کنن

ولی دیگه اونجا هواش خوب نیس، قشنگم نیس

اما هیشکی یادش نمی مونه که چرا اینجا جای خوبی بود

اینو فقط درختایی یادشون میمونه که شانسکی توی حیاط یه خونه ای زنده موندن

و شبا به پرنده هاشون میگن

این آدما خیلی احمقن